سم رب الشهدا
"انا انزلناه فی لیلة القدر..."
بگذار تا بمیرم در این شب الهی
ورنه دوباره آرم رو روی روسیاهی
چون رو کنم به توبه، سازم نوا و ندبه
چندان که باز گردم گیرم ره تباهی
چون رو کنم به احیاء، دل زنده گردم اما
دل مرده میشوم باز با غمزه گناهی
گرچه به ماه غفران بسته است دست شیطان
بدتر بود ز ابلیس این نفس گاه گاهی
ای کاش تا توانم بر عهد خود بمانم
شرمندهام ز مهدی وز درگهت الهی
تا در کفت اسیرم قرآن به سر بگیرم
چون بگذرم ز قرآن اُفتم به کوره راهی
من بندگی نکردم با خویش خدعه کردم
ترسم که عاقبت هم اُفتم به قعر چاهی
با اینکه بد سرشتم با توست سرنوشتم
دانم که در به رویم وا میکنی به آهی
ای نازنین نگارا تغییر ده قضا را
گر تو نمیپسندی تقدیر کن نگاهی
دل را تو میکشانی بر عرش میکشانی
بال ملک کنی پهن از مهر روسیاهی
دل را بخر چنان حُر تا آیم از میان بُر
بی عجب و بی تکبّر از راه خیمه گاهی
امشب به عشق حیدر ما را ببخش یکسر
جان حسین و زینب بر ما بده پناهی
آخر به بیت زینب بیمار دارم امشب
از ما مگیر او را جان حسن الهی
در این شب جدایی در کوی آشنایی
ساعت 9:30 شب وصدای تلفن آن طرف رفیقی شفیق (سید ) : آقا ساعت چند بریم ؟
من : هروقت دوست داری من حاضرم (وای خدا واقعا حاظرم ؟! )
سید : ساعت 10 سر قرار
من : چشم . خدا حافظ
ساعت ده است من سر قرار ، قرار ایستگاه اتوبوس ؛ به همراه دختر و پسری جوان _ حدودا 18- 19 سال . شاید شرکت واحد به مناسبت شب قدر سرویس ویژه گذاشته باشد . !
می نشینم و ای کاش که هر گز از خانه خارج نمی شدم . در حال انتظار برای رسیدن سید چیزهای می بینم و می شنوم که ... قطره ای اشک تسکین جگر سوخته ام می شود .
در عظمت شب قدر خود بهتر از من آگاهید . حال چرا فراموش می کنیم یا خود را به فراموشی می زنیم نمی دانم !
( حم و الکتاب المبین * انّا انزلناه فی لیلة مبارکة * انّا کنا منذرین * فیها یفرق کلّ امر حکیم * امراً من عندنا* انّا کنّا مرسلین * رحمة من ربّک * انّه هو السّمیع العلیم *(دخان 1-8)
قسم به کتاب روشنگر * ما این – قرآن – را در شبی مبارک نازل کردیم * زیرا ما هشدار دهنده ایم * در این شب همه ی امور حکیمانه – جدا جدا – بررسی و تقدیر و تصویب می شوند * امری که از ناحیه ی ما بوده باشد...* ما ارسال کننده هستیم. این رحمتی از ناحیه پروردگار تو است. * البته که او شنوا- ی دعا و درخواست بندگان – دانا –ی به همه ی امور آنها – است. )
در افعال و کرداراختیارى بین عمل و نتیجه که همان تقدیرالهی است، رابطه مستقیم وجود دارد . انسان تا زنده است، جادهاى دو طرفه در برابرش قراردارد: یا با حسن اختیار،کمیل بن زیاد نخعى، که صاحب اسرارامیر مؤمنان علیه السلام میگردد و یا با سوء اختیار،حارث بن زیاد نخعى، قاتل فرزندان مسلم می شود. که البته انتخاب جاه و مسیر درست در دست فرد می باشد .
چه زمان و چگونه از این کاوس بیدار خواهیم شد خدا می داند .
در آخر از دوستان در خواست می کنم که در این شبهای عزیز بعد از دعا برای خود برای هدایت گمراهان نیز دعا بفرمایند .